به نام بصیر پرودگار بصیرت و درود بر بصیرت و ای دریغ از کمی بصیرت!
امام علی علیه السلام: بسا روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارد،و بسا شب زنده داری که از شب زنده داری چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد! خوشا خواب زیرکان، و افطارشان!(نهج البلاغه،حکمت145)
پس کمر هتاکان عاشورای پارسال چه؟!
می رسد خبر که فریاد بلند است فریاد وا اسلاما از برای ساخت سریالی که 60 میلیون نفر را بر طبق آمار لا اقل مجذوب تاریخ پر پیچ و خم دوران امام حسین نموده است! 60 میلیون نفر انسان را پای کدام منبر حضرات می توان یافت نمی دانم! اشتباه نکنید فریاد وهابی ها را نمی گویم که از خشم و درد به خود می پیچند که چه شده است بالاخره بعد از 31 سال صدا و سیما سرش به سنگ خورده و رو سوی چنین مجموعه های ارزشمندی کرده است. امروز خبر می رسد از فریاد وا اسلامای آقایانی که تا همین دیروز خاموش بود صدایشان! 8سال تاخت و تاز صدام به مدد تمامی دنیای کفر و کفر دنیا به اسلامِ شیعه، انقلاب ِشیعه و کشور ِشیعه جیک کسی در نیامد! 8 سال تاخت و تاز 2 خردادی های بی دین و بی غیرت بر سر اسلام و ارزش های اسلام، آخ هیچ کدام از این دلسوزان و عشاق اهل بیت در نیامد! زیارت عاشورا را جعلی خواندند و کمر کسی خم نشد! جهاد را توحش و وحشی گری خواندند یک خطابه ی کمر شکن از آقایان شنیده نشد! به قیام حسین و قَمَرَ اش خندیدند اشک هیچ کدام از آقایان ریخته نشد! 8 ماه، تمام ارکان و دستورات دینی را که امام حسین جان برایش داد ، کف خیابان ها زیر پا انداختند و نطق کوبنده ی آقایان شنیده نشد! همین پارسال باقیمانده لشکر سیاهِ سیاه لشکر شمر و یزید به خیمه های عزا آتش زدند و هتک کردند حرمت عاشورا را با صوت و کف، سر آقایان تکان نخورد! آقای عزیز اگر از نظر شما ساختن و پرداختن صحنه های نبرد حضرت عباس صلوات الله علیه با سپاه کفر مستوجب به پا کردن محشر و شکستن کمر عوامل آن است!؟ صوت و کف زدن در ظهر عاشورا و سنگ زدن به سر عزاداران امام حسین در نماز اول وقت ظهر عاشورای سال گذشته/ آتش زدن خیمه ها/ و پاره پاره کردن نام زیبای قمر بنی هاشم و مولایش .../ اینها حکمش چیست؟ /بفرمائید با کمر این مفسد ها چه کنیم؟!!/ ای بوسه بر لبان خمینی کبیر که در نامه آن شخصی که به ایشان نوشت: /"صدا و سیما که با دوران طاغوت فرقی نکرد پس این چه انقلابی شد!"/ امام خمینی در جوابش فرمودند: /"شما در دوران طاغوت ساکت بودی ،حالا هم ساکت باش!"/ ها! بلی! انقلاب شد ملت 300 هزار نفر دسته گل خود را تقدیم خمینی اش کردند و خون دادند! /امامش جام زهر نوشید! //خامنه ایش مورد حمله تروریستی قرار گرفت! / آقایانی هم کرسی تدریسشان راحت محفوظ بماند. /دست شکستن ها و سیلی خوردن ها برای ما/ سینه سپرکردن ها و محشر به پا کردن ها برای ما رفاهش برای آقایان./ شکر که ملت بیدار اند و دُز بصیرت خونشان از بسیاری عالمان بیشتر است و دانستند محشر را کجا به پا باید کرد و به فرمان چه کسی؟! شکر خدا که رویمان سیاه نشد آنجا که باید، محشر به پا کردیم آنجا که باید، فریاد زدیم و آنجا که باید، کمر شکستیم و باز هم شکر که با سکوت نا به جا و فریاد نا به جا تباه نکردیم علم مان را! /روزگار را می بینی!/ ای بشکند دست عوامل سریال مختار/ و اخیراً کمرشان نیز/ که نمک ندارد./ این هم مزد 8 سال زحمت کشیدن و خون دل خوردن برای جمع کردن 40 میلیون نفر پای منبر تاریخ! این هم مزد دو بار سکته کردن جراحت برداشتن و ... عوامل آن! خوب به تصویر کشیدی ای مختار نامه، نامه ی سیاه عالمان زمان حسین بن علی (علیهما السلام) را! 40 میلیون دیدند نقش سلیمان بن صرد خزاعی را در این سریال که سرد شد آن جا که باید داغ بود و داغ شد آنجا که داغ شدن سودی نداشت، دیدند که چگونه دم ز اهل بیت می زد و نامه نگار دعوت حسین (ع) به کوفه شد و نماینده امام حضرت مسلم (ع) را نظاره گر بود تا از بالای دار الاماره به زیرش انداختند. و مگر می شود دم از حسین زد و نماینده حسین را کاری نداشت. می شود مگر با امام زمان بود ولی خامنه ای را دید نرفت؟! راستی اگر حرام است ساختن چهره حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام، تخریب آن چهره حکمش چیست؟ آیا تعزیه هایی نیز که سالهاست به عشق آقا بر پاست حرام نیست؟ اگر طبق گفته شما ساختن چنین صحنه ای موجب تثبیت نقشی خاص از حضرت ایشان می شود صد ها سال تعزیه ها که حتی بدون استناد به مقتل ها در میان عوام برپا می شود فتوایش چیست؟! فتوای تصاویری که می کشند و منتسب به چهره نورانی اهل بیت می کنند چیست؟! چرا از نظر حضرت عالی پرداختن به موضوع قیام حضرت عباس علیه السلام موجب کوچک کردن ایشان است ولی قمه زنی که حتی به اعتراف دشمنان موجبات وهن شیعه و اولیائش که حضرت عباس نیز باشند می شود جایز است؟ به نظر شما می شود دم از با حسین بودن زد و مسلم را تنها گذاشت؟! از نظر حضرت عالی حکم کسانی که در روز عاشورا گریه نمی کنند چیست؟ حکم کسانی که می خندند؟ کسانی که صوت می زنند و حتی کف؟! حکم کسانی که آتش بازی می کنند با شعائر دین و امام حسین با خیمه های عزا با پرچم های یا حسین و یا زهرا؟ اینها فریاد زدن نمی خواهد ؟ گریه کردن نمی خواست؟ محشر به پا کردن نمی خواست؟ کمر شکستن نمی خواست؟ مسئله ی دیدار ماه نرفتن چیست؟ قمر بنی هاشم حضرت عباس بود و قمر امروز شیعه خامنه ای، حکمِ دادنِ حکم، بر خلاف حکمِ خامنه ای چیست؟
9 دی کجا بودید؟ عجب محشری بود؟ یـــــــــا حـــســــیـــــــن!!!!
و جمله ای با کسانی که می گویند: /اگر امام، خامنه ای هست/ پس چرا فلان آقا به زیارت ایشان نرفت؟/
پاسخ: /اولا که زیارت ماه رفتن لیاقت میخواهد و باید بطلبند تا زائر، زائر شود./ ثانیاً: /ما حضرت امام خامنه ای را با دیگران نمی شناسیم!/ /که دیگران را باید با ایشان شناخت./ /ما ولی امرمان را، نائب امام زمانمان را، با تعریف و تمجید های علما و مراجع عزیز و یا کلیپ هایی که می سازند، که نظر آیت الله بهجت رحمت الله یا آیات عظام، سیستانی و وحید و .... در مورد امام خامنه ای نمی شناسیم!/ /ماه نیازی به دیدن ندارد!/ /دیدن اما سخت محتاج زیارت ماه است!/ /و بلکه ما مراجع و علمای عزیز را با امام خامنه ای می شناسیم و دنبال نظر امام خامنه ای در مورد آقایان هستیم./
و السلام.
+ نوشته شده در چهارشنبه 89/9/17ساعت 1:25 عصر  توسط بی.سیم.چی (( اّ ))
|
به نامش
این متن که زمزمه تنهایی های من است، تقدیم به آنان که مردانه ایستاده اند و دید می زنند شبانه روزی جاده ی انتظار را به انتظار قدوم حضرت فارس الحجاز حجت الله الاعظم حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا)، تقدیم به همه همسنگران عزیزم، التماس دعا.
اللّهم عجل لولیک الفرج
خبری هست ز مهدی آیا؟! از صدای بلند بغض فروخورده ی مردمان منتظر؟! یا فقط سکوت نحس هلهله عربده گون غافلان می رسد به گوش؟! هست خبری از چشمان بی پلک که درش شاخساری بی برگ ز خون ریشه دوانیده باشد از شدّت انتظار؟! یا نگاهی پاک و خیره به در، در انتظار گشودن قفل غیبت به دستان مهدی(عج)؟! خبری هست انگشتانی به دهان را که کارشان شمردن ثانیه هاست تا ظهور؟! خبری هست دندان های ز اضطراب و هیجان به هم فشرده ی مضطر را در انتظار آقا؟! هست خبری ز لبان ملتهب و خشک و ترک دیده از دویدن های بی وقفه در پی ذکر "اللّهم عجل لولیک الفرج" را؟! لَه لَه می زند آیا سینه ها ز تشنگی فراغ؟! پر پر می زند مرغ دل ز تنگی دل در فراغ؟! سوره ها برایمان معنای انتظار قرآن برای ظهور را می دهد آیا؟! کدامین خواب در دیدن خبر ظهور آقا نیمه شب ز چشمانمان پرید؟! و کدامین پلک ها در خواب ظهور تا آن سوی سدّ ابروها، پرده غفلت را بر کشید. از دیده هایمان؟! و کدامین دست های از هم باز در خواب نیمه شب ها به یاد خواهش ظهور گره گدایی به خود می زند در نماز؟! کجایند کسانی که همچون غارت زدگان در تاریکی شب دوان دوان از رخت خواب به سجاده ی نماز رخت پناهندگی بندند و مهدی را که قرن هاست به واسطه ی همین خواب غفلت به غارت رفته است طلب کنند از رب العالمین؟! کو تپش قلب ها و کو تب سر ها را در خواب های پریشان و شکسته از شوق ظهور؟! کو شامه هایی را که استشمام کند بوی پیراهن یوسفمان را؟! و کو شانه هایی را که از لرزه های لحظه های سنگین دلتنگی بشکند رخت سستی را از بدن؟! کو روشنی دیدگان کور شده از بکی را؟! کو پاهای ریشه دوانیده در خاک انتظار، ز مردانه ایستادن تا حد احتضار؟!
آری....
ما گم شده ایم نه یوسف!!!
فرسوده سر قلم و آه دل و نای جگر یا رب فرجی، کین قال شود حال دگر
*****
قوم گم گشته باز آید به یوسف غم مخور کلبه ات آقا شود پر ز سرباز غم مخور
آمین.
+ نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 12:7 صبح  توسط بی.سیم.چی (( اّ ))
|
بسم رب الحسین
نزدیک 40 شب مانده تا صبح محرم! تا طلوع خورشید ثانی! تا دویدن های ابالفضل(علیه السلام) در طلب سیراب کردن کودکان حسین(علیه السلام)! تا صدای تپش ها قلب نازنینش در آن لحظات که شاید تا لبهای خشک دختر نازنین برادرش راهی نمانده بود! 40 شب مانده تا لحظات آخری که چشم های نازنین قمر بنی هاشم(علیه السلام) سوی خیمه ها خیره بود؛ و مشک پاره، از اشک حجابی بر چشمان نازنینش افکند تا خیمه ها را تار ببیند به رنگ موج های خروشان فرات. دشمن نیز تیری بر چشمان ماه زد تا که شاید دل بکند چشمان آن شیر از نظاره کردن خیمه ها. غافل از اینکه غیرت را با تیر از پا نتوان برد. آری مانده است 40 شب تا صبح آرزوهای عباس تا آخرین امیدهای او تا دلاوری های او و تا دال شدن قامت چون آ یش. مانده است هنوز 40 شب تا لحظه ای که با رفتن عزیز حسین(علیه السلام)، امام فریاد آه کمرم سر دهد! مانده است هنوز... مانده 40 شب تا ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(علیه السلام) که هر روز شنیده می شود.
و اکنون داغ فقط داغ شهادتش نیست و امام زمان(عجل الله تعال فی فرجه الشریف) تنها بر آن مویه نمی کند و خون اشک نمی ریزد که آمده اند مداح نماهای بی مایه ای که از حسین(علیه السلام) و نهضت شور انگیز با شعورش جز احساسی نفسانی و شهوت آلود القا نمی کنند! آمده اند بی مایگانی که پرده های شرف را تا آنجا با گستاخی خود دریده اند که از تقلید کردن از هیچ خواننده بی دین و بی شرفی ابا ندارند! از طاغوتی تا فاحشه تا غربی و تا هر کجا که حال دهد! یاد هر انسانی به جمله حسین(علیه السلام) می افتد که خطاب به گرگان بی رحم مقابلش فرمود: اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید! اگر دین ندارید لااقل غیرت داشته باشید! با چه دل سنگی در مصیبت حسین(علیه السلام) که عالم همه در عزای او از وحشت به خود می لرزد پاپ می خوانید! اگر بابایتان هم بمیرد اینطور برایش می خوانید؟! چگونه شیعه سر خود را در دنیا بالا ببرد و از دستگاه جدید در باب مداحی به نام مداحی پاپ یاد کند؟ این بود ادامه دادن راه حسین(علیه السلام)؟ وقتی که در عزای او و نوحه سرایی او هم حتی تقلید از کثیف ترین موسیقی های غرب می کنید چگونه در اقتدا به راه پر افتخارش سر از نا کجا آباد در نیاورید؟
آهنگران می خواند فوج فوج جوانان را از ذلت گناه به عزت خاکریز های جبهه ها در می آورد و شما می خوانید برای عده ای جوان سوسول که هنگام سینه زنی علائم شیطان پرستی را به پشت کمر می آویزند و بالا پایین می پرند و صبح بعد از قضا شدن نماز ... بازیشان را می کنند؟ فقط به بهانه جذب؟ این چه جذبی است؟ آیا در پی جذب نباید تاثیر هم باشد؟ نباید تغییر هم باشد؟ نباید تحول هم باشد؟
بهانه حسین ترک را می کنید که آمد در هیئت؟ بله حیوان آمد به هیئت ولی انسان بیرون رفت! حسین ترک نیامد هیئت که مهر استاندارد بر الواتی گری خود بزند آمد که آدم شود و شد!! شما چه؟
نامرد ها حتی از خواندن از روی هایده هم مضایقه نکرده اند! به کجا می برید علم عباس(علیه السلام) را؟!!
اگر شمر و یزیدیان حسین(علیه السلام) را کشتند تا ابد راهش زنده شد! اما شما چه که راهش را می کشید؟ در کمال وقاحت و بی شرمی سوفی گرایی را در زیر خیمه های ام الائمه ترویج می دهید با انقلاب و شهدا و امام و رهبر معظم هم که بحمد لله کاری ندارید و خواندن برای آنها را پله سازی برای خود می دانید! از هایده و هر خواننده گیسوی سوسولی هم که برای اوج مصیبت ها تقلید می کنید! دیوانه گرایی را هم که به جای تعقل و انسانیت حاکم می کنید از 8 ساعت هیئت خود هم که 20 دقیقه ای را به یک عالم محقق اختصاص نمی دهید ما بقی وقت را هم آنقدر چون سوفی ها و به جای داپس داپس کردن آهنگ های تکنو نام مقدس امام حسین(علیه السلام) را می زنید که گاهی انسان شک می کند که این سن سن کردن ها منظور همان نام شریفی است که خدا و فرشتگان با عشق تکرار می کنند یا...؟ یکی دو ساعت هم که مانده به نماز صبح فریضه نماز را به استماع مداحی (بخوانید موسیقی) پاپ می فروشید و فقط به قصد اقتدا به نماز اول وقت ظهر عاشورای امام و اصحابشان قید نماز را هم که آری؟!
مداح باید شعار داشته باشد هم ظاهرش و هم باطنش!
اخیرا شاهدیم که در سایه سار زیبای غفلت متولیان مادحینی با ظاهرهای نامناسب: ( به چشم خواهری: ابروانی دم باریک، گیس هایی چون لولو خیس خورده در کاسه ژل) میکروفون را در دست می گیرند و از همان باطنی که این ظاهر تراویده از اوست مستمعین را به فیض می رسانند! زمانی کسانی چون شهید علامه مطهری آن عالم دین شناس برایمان از عاشورا سخن می گفت و چنان رگ غیرت ملت را برجسته می کرد که لرزه به اندام جهال می انداخت و این زمان از صدقه سر میکروفون و دستگاههای اکو، که نعره هم در آن بزنی از آنطرف صدای چه چه بلبل می دهد بیرون! عده ای صدای خود را ور می کشند هوا و از سینه ی بزرگ عباس(علیه السلام) یا ابروان کمان و رخ چون ماهش می گویند؟ آن زمان استاد مطهری با حالت بغض از مداحان زمان انقلاب(که به نظر ما مداحی سنتی و بی اشکال است) می نالید که حسین(علیه السلام) را برای بار دوم کشتند چرا که شعار های پست را نثار سیدالشهدا(علیه السلام) می کردند مانند سردی صفت مظلوم برای امام حسین(علیه السلام)! و این زمان کجاست آن شهید علامه که ببیند زیر بیرق حسین(علیه السلام) چه می گذرد؟ از حماسه آفرینی های عباس جز ابرو و قد و بالا و نقاشی هایی که معلوم نیست از روی صورت کدام... و چه کسی کشیده خبر نیست! از نهضت عاشورا که عالم را متحول می کند جز ذکر مصیبت چه مانده و تازه همان ذکر مصیبت هم خیالی و در رویاهای شکسپیر گونه آقایان مداح نما!
مداحانی (بخوانید خواننده هایی) که بارها اعلام کرده اند که ما را با سیاست کاری نیست! که ای کاش هم کاریشان نبود! نه دعایی برای آقا می کنند نه شعاری برای انقلاب می دهند تا اینجا کاریشان با انقلاب نیست اما همین که ولی امر مسلمین کسی که امروز به حق علم حضرت عباس(علیه السلام) را بر دوش می کشد می فرماید به مقدسات سنی ها اهانت نکنید به قصد قربت هر دلقک بازی که دلشان می خواهد در می آورند و تا گفته می شود که قمه زنی بدعت است مثال وحشی ها در خیابان ظاهر شده و قمه به سر می کوبند و حتی به بچه های خردسال خود نیز رحم نمی کنند تا در چشم رسانه های فرصت طلب ضد دین جلوی زرافه هم که بچه اش را لیس می زند کم بیاورند!
از غلو کردنتان بگوییم که زینب اللهی شدنهایتان بدن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را در قبر می لرزاند؟! یا از حسین اللهی شدن هایتان؟
مگر امیر المومنین حضرت امام علی علیه السلام نفرمودند که دو دسته به دست خود من نفرین شده و ملعون اند:1 کسانی که بغض می ورزند و :2 کسانی که غلو می کنند.
پس جناب مداح لا اله الا رضا و علی و ... گفتنتان جز غلو چیست؟ شما پیرو کدامین معصومینید و مرجع تقلیدتان کیست؟
آیا قرار است ما فقط در هیئت ها اشک بریزیم و به اندازه بال مگس که چشممان خیس شد ضامن گناهان گذشته و آینده شویم؟ آیا قرار نیست که حسین(علیه السلام) را در یابیم؟
از همینجا از همه همسنگران که تا کنون چون شیر در برابر همه فتنه ها ایستادند می خواهم که فکری کنند و در برابر این بدعت های آشکار در دستگاه حضرت اباعبدلله(علیه السلام) بایستند و دریابند امام حسین(علیه السلام) را که ما هر چه داریم از محرم و صفر است. غافل نشوید از طرح ها و هزینه های هنگفتی که طبق اعترافات دکتر مایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا برای منحرف کردن تنها شاهرگ حیاتی اسلام و انقلاب، دشمن ما اختصاص داده است که فردای قیامت همه ما مورد سوال قرار خواهیم گرفت.
! در یابید امام حسین علیه السلام را !
+ نوشته شده در یکشنبه 89/8/9ساعت 5:4 عصر  توسط بی.سیم.چی (( اّ ))
|
+ نوشته شده در دوشنبه 89/8/3ساعت 10:39 عصر  توسط بی.سیم.چی (( اّ ))
|
از نامردان پشت میز تا مردان پشت خاکریز!
بگذار بسراید قلم و بفرساید سر و بسوزاند مغز و بلرزاند دل و بلغزاند اشک و بگوید از مشک که خالی بود هنگام عطش و کلاه خود سربازی مظلوم که سوراخ بود سرش. نوجوانی که نارنجک شد زیر تانک تنش. و تشنه ای که چون نبودش آب چاک چاک شد جگرش و لبش. مردانی که جنگ را بودند مردش حتی اگر نخست وزیرشان بود نامردش.
جامانده بود در دفتر نخست وزیر هر کس مشکش تر می کرد لبش را با خون جگرش. و هر کس جامانده بود سپرش سپر می کرد سه نوبر قلبش. مشفق که می گفت ایران خودرو و امکانات و پیکانش نمی آمد به جبهه ها ! تا بود موتور تریل خرازی هزار پیکان نمی دادند به یک سپرش! هر کس که می دهد به باد آبرویش پسرش در برش؟ چه می کند یاد از گذشته ها؟! خاک بر سرش.
.......
در جبهه ها میز چیز نبود. ناچیز هم نبود. برای همین بود که "چیز چیز" پشت میز بود نه خاکریز. چون ناچیز بود. پشت خاکریز همت می نشیند با آن هیبتش نه دیگر چیز! و پشت میز آقای چیز شاید هم زیر میز!
در جبهه ها میز چیز نبود میز خاکریز بود و چه فرق هاست میان میز و خاکریز. که میز زیر دارد و خاکریز رو. میز از زیرش زیر میزی ها رد می شد و دشمن از زیر آن کانال ها می زد و می خرید چیز! و خاکریز زیری نداشت هر چه بود روی آن بود روی آن بود و از روی آن جز گلوله و جز تیر نمی انداخت سرها را بزیر!
خاکریز برای خرازی هاست که خاکریز می چسبد دو دستی دستش را بر دل و میز برای چیزها که دو دستی می چسبند میز را.
خرازی با یک دست و گاهی هم بی دست می چرخاند جبهه های نبرد را و می چرخاندند هشت پاها توپ مهمات را از زیر این میز به آن میز و ....
و آنقدر دستور آقا ماند بر روی میز ....
که عاقبت نوشید امام جام زهر ...
وای از دست میز...
+ نوشته شده در چهارشنبه 89/7/21ساعت 11:12 عصر  توسط بی.سیم.چی (( اّ ))
|